شاید من یه مهربون احمقم

باورکن دلسوزی ربطی به هوش نداره

دوتا خراش سطحی روی بینیمه و جفتش کار خودمه

چرا از تنهاییم لذت نبردم؟

دلم میخواد آداماس رو دوباره ببینم

نه. مبهمه. از این گیج بودنه متنفرم.

دوباره لاک زدم، این بار سبز مات.

فکر کنم دارم به خودم اثبات میکنم دخترم

دلم نمیخواد بهش فکر کنم و البته که ذهنمو درگیر نکرده.

من تو پرت کردن حواسم عالیم! البته بجز پرت کردن حواسم از چیزایی که برام خجالت آورن. همون "چیزای زشت".

اونا رو نمیگما. امیدوارم منظورمو بفهمین.

من خیلی سطحی حرف میزنم. خیلی ساده تر از ساده. ولی مشکل اینجاست آدما فکر میکنن پشت حرفام یه منظور خاصی دارم و اون موقع همه چیز خراب میشه...

دلم میخواد برم تو خیابون راه برم

تنها.

ترک های بیکلامی که تو ورژن سی‌دی آلبومای instinct ئه همشون پرستیدنین.

فکر نمیکردم instinct part 1 انقدر ترک های بیکلام آرومی داشته باشه...

چون پارت دو آهنگای منتشر شده‌ش هم خیلی آروم بودن و این یکیا برازنده‌ش هستن

ولی پارت یک با وجود libidO و instinct اصلا نمیشه به این ترک های آروم فکر کرد.

"i called it yOu but it is actually me"

این ترک قشنگه. میتونه هر معنی ای رو برای هر کسی بده.