دارم از بیخوابی رسما میمیرم

چشمام زیرش مثل سیاهچاله شده

گلوم جوری میسوزه که حس میکنم زنجیری که ۴ شب پیش قورتش دادم و دوباره پسش اوردم این دفعه با پلاک ستاره ای تیزش تو گلوم گیر کرده

دستام دیگه نمیلرزن ولی انقدر گریه کردم که نمیتونم بدون سوزش شدید پلک بزنم

فکر کنم باید بازم قطره چشم بریزم

از اون همه قرصی و دارویی که خوردم فقط خواب آور بودن اون شربته روم اثر کرده

خدایا بسه چرا دوشنبه ها انقدر عذابن